• وبلاگ : ورود پسرا ممنوع
  • يادداشت : 15 دليل براي بدحجابي! (قسمت دوم)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 55 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    + منتقدبزرگ 

    ايران چهارمين کشور پرطلاق دنيا

    http://aftabnews.ir/vdchmxnz623nq-d.tft2.html

    + بيشمار نقطه چين 
    توي پيوندهاي روزانه همين وبلاگ دوازده همين مطلبش ( غرور بي حجاب ها ) بسيار جالب و زيبا نوشته شده و توصيه مي کنم هر کي نخونده عجله کنه . بخصوص بعضي ها ( البته اين بخصوص بعضي ها رو با توجه به حکمت انسي نرود ميخ آهنين در سنگ نوشتما) ...
    + منتقدبزرگ 

    خو قهر نکن! اين شاخه گل رو بهت بدم آشتي کني

    پاسخ

    مسئله قهر و آشتي نيست. مسئله اينه که برام از روز روشنتره که تو فقط يک هدف رو دنبال ميکني: مجادله (و نه مباحثه) با وبلاگ هاي ارزشي. و من هم راه حل اصلي تقابل با اين موضوع رو براي نرسيدن به هدفت پيدا کردم: سکوت. ................. به تجربه برام ثابت شده که هيچ چيز به اندازه ي سکوت، عصبانيت نميکنه. چون تو پول ميگيري تا با مجادله و کل کل، طرف رو عصباني کني، پس اگه طرف مقابل سکوت کنه اين مجادله اتفاق نميفته و در نتيجه به پولت نمي رسي و همين باعث عصبانيت خودت ميشه. ..................... پس برو خدا روزيت رو جاي ديگه بده!!


    با:

    فرزند کمتر زندگي بدتر

    به روزم.

    منتظر نظرات شما هستم

    + بيشمار نقطه چين 

    پس گردني! (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: يک پهپاد با عبور از رادارها و سيستم هاي هشداردهنده رژيم صهيونيستي تا چند کيلومتري يکي از مراکز هسته اي اسرائيل پيش رفته است.
    گفت: خب! ديگه چه خبر؟!
    گفتم: مقامات اسرائيلي اعلام کرده اند که اين پهپاد ساخت ايران است و اطلاعات مربوط به مرکز اتمي اسرائيل را به تهران مخابره کرده است.
    گفت: نتانياهو که آنهمه رجز مي خواند و قمپز در مي کرد که قصد دارد به تاسيسات هسته اي ايران حمله کند!
    گفتم: غلط زيادي کرده است يارو در دعوا با يک آدم قلدر پس گردني محکمي خورده بود ولي به رفيقش مي گفت ضربه شديدي به او زدم. رفيقش با تعجب پرسيد؛ چه جوري؟ و يارو گفت؛ با پس کله ام محکم زدم به کف دستش!

    به نقل از : به جاي امير

    + بيشمار نقطه چين 

    فکر نمي کنيد حرفتون غيرمنطقيه . ايشون اگه اين روش رو بکار بردن تو اون شرايط شايد از نظر خودشون بهترين کار رو کردن . درضمن ايشون سي سالگي کارشناسي و سي و دوسالگي هم ارشدشون رو گرفتن ادکتري هم قبول نشد امسال . ديپلمش رو ديگه يادم نيست که اون موقع داشته يا نه . اما بخاطر شرايط خاصي کار در منزل رو گرفته بوده  که توضيحش طولانيه. اما درباره احساس متقابل خانم هاي بي حجاب (نه بدحجاب چون حجاب يا هست يا نيست ) درمورد خانومهاي محجبه . چطور مي خوان اين احساس متقابل رو داشته باشن ؟؟

    يعني خانوماي محجبه رو بخاطر حجابشون نمي تونن ببخشن ؟؟ اين حجاب به شخصيت بي حجابا صدمه ميزنه ؟؟ به زندگيشون ؟؟؟. چون عامل به حدود 17 آيه از قرآن مجيد هستن رو نمي تونن ببخشن ؟؟؟

    چون خانوماي محجبه حرف خدا رو درخصوص حجاب رو گوش دادن و عمل مي کنن خانوماي بي حجاب نمي تونن ببخشنشون ؟؟؟؟؟؟؟

    (آقاايي رفت پيش مردي با زنش که خودش رو مثل عروسک درست کرده بود اومده بودن بازار و گفت : آريالا اجازه هست به زنتون نگاه کنم ؟؟

    مرد عصباني يقه آقاهه رو گرفت و چسبوندش به ديوار و گفت مرتيکه ...

    آقاهه گفا : اي بابا کل بازار دارن نگاه مي کنن ما گفتيم بيايم اجازه بگيريم نخواستيم آقا .

    مرد زير چشمي اطراف رو نگاه کرد و نگاه مرداي اطراف رو دنبال کرد رسيد به زنش و ...) تقديم به خودت.

    عجبيا غريبا

    سلام خدا فوت همسنگري مطالب وبلاگتون عاليه
    بنده شما رو لينک کردم مايل بودين منو با اسم حجاب اسلامي لينک کنيد
    يازهرا
    + خودم 

    سلام

    ببين خانم يا اقاي محترم خوب نوشته قبلي منو بخون و اگه خواستي جواب بده. من نگفتم سير تا پياز زندگيشو بگو اصلا هم مهم نيست كه بخواي بگي ولي سن و سالهائي كه ذكر كردي براي شخصيتهاي مطرح شده در نوشته ات اصلا جور در نمياد.

    خانمي در 18 سالگي ازدواج كرده (چون الان 33 سالشه و يه بچه 14 ساله داره و يك سال هم براي مسائل ديگش بايد در نظر گرفت) اين خانم حتما سطح سواد و سطح خانوادگي متوسطي داشته باشه چون كسي اين روزها در اين سن و سالها ازدواج نمي كنه .

    ازدواج مي كنه و حداقل تا 3 سالگي بچه اش با شوهر اولش زندگي مي كنه خوب يعني تا 22 سالگي

    از شوهر اولش جدا ميشه و مشغول كار در منزل ميشه (يعني سطحي ترين سواد كه ديپلم باشه رو هم نداشته وگرنه هزار جور كار ديگه وجود داره كه ادم با سواد ميتونه انجام بده و مجبور نباشه اين كارها را انجام بده) بعد براي اينكه تو محل كارش مرد صاحب خونه بهش نظر بد نداشته باشه لباسي مي پوشيده كه بسيار بد بو بوده انگار بوي بد باعث جلو گيري از چشم چروني ميشه (البته روش جالب و كاربردي براي محافظت در جامعه و از اين به بعد ميشه خانمها لباسهاي با بوي بد پوشيد تا ديگران نظر سوئي نداشته باشند) بگذريم ايشون بعد از اين همه مرارت و سختي در اوج بدبختي ميره درس ميخونه و در عرض كمتر از 10 سال كليه مدارج علمي رو طي مي كنه و ميشه استاد دانشگاه.

    حالا ميگي اين داستان عجيب نيست؟!

    همون احساسي كه بقول شما اكثر خانمهاي محجه نسبت به خانمهاي بد حجاب دارند ميتونه متقابلا از طرف خانمهاي بد حجاب وجود داشته باشه و اين احساس مسئله شخصيه و نميشه ملاك عمل باشه

    نتيجه گيري اينكه داستان نويسيت خوبه و بهتر هم ميشه اگه بيشتر كار كني و به زمانها دقت كني چون قوه تخيل خوبي داري. درست نيست براي دفاع از يه چيز كه بنظر حق مي رسه از روشهاي غير منطقي و نادرست استفاده كني چون دفاع بد، باعث لوث شدن اصل قضيه مي شه

    + بيشمار نقطه چين 

    خودت !! در ضمن من هيچ نتيجه گيري نکردم . فقط خاطره رو تعريف کردم اونم تاجايي که ميشد خلاصه . 

    من نه تنها از ايشون از اشخاص ديگه هم اين حرف رو شنيدم که زناي بدحجا ب رو نمي بخشن .

    من فقط نقل قول کردم و بهش حق ميدم .

    يه دختر خانومي رو ميشناسم که هميشه ميره تهران موهاش رو رنگ ميکنه ( ما از تهران فاصله دوري داريم) اونم پيش يه آقايي. الحق والانصاف رنگ موهاش تکه . هميشه هم لنزهاي قشنگي به چشاش ميزنه البته خودشون وضع مالي خوبي دارن . بهش گفتم خانواده ات شاکي نميشن اينقده خرج تراشي مي کني ؟؟ که واسه يه رنگ مو ميري تهران و برميگردي؟؟

    گفت که شايد کمتر از نصفش اونم شايد من اين هزينه ها رو از خانوادم بگيرم گفتم پس از کجا مياري؟؟ ( خودش شاغل نيست ) گفت پسرا مي خوان دختر خوشگل ببينن نبايد خرجش کنن ؟؟

    با اين جوابش انگار آب سردي رو رو من ريختن . 

    گفتم خدايا اينا کجا و يه عده دختر عفيف و نجيب کجا ؟؟؟!!!!!!

    من به خاطر شغل قبليم با آدم هاي مختلف تو سنين مختلف موجهه مي شدم و خاطرات زيادي دارم با تعدادي از اونا هم پيوند دوستي برقرار کردم 

    + بيشمار نقطه چين 

    خودت !! اگه مي خواستم داستان زندگيش رو اون طور که واسه من تعريف مي کرد بنويسم که ميشد مثنوي هفتادمن کاغذ . من از يه فوتبال 90 دقيقه اي دو تا پاس و يه گلش رو تعريف کردم که کلهم بششه 3 دقيقه 87 دقيقه ديگش مونده . ميفهمي .

    واقعا تاسف آوره حرفتون. 

    + منتقدبزرگ 

    قاسمي(سردسته انصار حزب الله): اگر فائزه هاشمي نصف روز زندان برود ريشم را مي‌تراشم

    نه بابا حاج سعيد مثل فائزه هاشمي، مرد نبود که روي حرفش بايسته....ريش و پشم نيم متريش هنوز سرجاي خود است.

    قاه قاه قاه

    پاسخ

    فرق ريش هاي حاج سعيد قاسمي با ريش هاي مهاجراني و کرباسچي .................... http://newbahr.blogfa.com/post/1
    + منتقد بزرگ 
    تو چرا ديگه حالم رو نمي گيري؟ اوم اوم اوم
    پاسخ

    تست کردم يکي از بهترين شيوه هايي که حالت گرفته ميشه وقتيه که به قانون "جواب ... خاموشي‌ست" عمل مي کنم!
    + خودم 

    سلام اين داستان خيلي مضحك بود و نتيجه گيريش هم از خود داستان مضحك تر

    اينكه مردي دست بزن داره يا چشم چرونه يا هزار و يك مشكل اخلاقي و رفتاري داره بايد نوشت به پاي قشري از جامعه؟

    گيرم كه به فرض محال اون مرد اگه عاشق يه زن چادري ميشد و بخاطر وي با زنش بد رفتاري مي كرد اين مسئله ميتونست باعث رفتار مشابه با زنهاي چادري بشه؟

    يه ذره هم روي اعداد و ارقامي كه ميديد فكر كنيد بقول معروف يه چيزي بگيد كه بگنجه. خانم محترم در سن 18 سالگي ازدواج كرده )18=1-14-33) حتما هم سواد درست حسابي هم نداشته كه مجبور بوده توي خونه مردم كار كنه حالادر عرض 11 سال از زير ديپلم مدارج دانشگاهي رو يك پس از ديگري طي كرده و شده استاد دانشگاه ؟

    نه مربي، نه استاديار، نه دانشيار يه دفعه شده استاد دانشگاه!!!!!

    حتما دانشگاه اكسفورد درس خونده

    + بيشمار نقطه چين 


    يکي از دوستان مي گفت : هيچ وقت زنايي رو که بي حجابن رو نمي بخشم و اون دنيا حقم رو از اونا مي گيرم .

    گفتم چطور مثل اينکه دلت خيلي پره

    گفت : خبر از زندگيم نداري .

    اين طور تعريف کرد : گفت اوايل زندگيم خوب بود بعد از چند وقت شوهرم کم کم عوض شد تا اينکه چندسالي گذشت کارمون به جايي رسيد که شوهرم من رو کتک ميزد که چرا فلان رژ رو نزدي چرا موهات فلان رنگ نشده با وجود اينکه وضعيت اقتصادي مناسبي هم نداشتيم که مرتب بخوام برم آرايشگاه يا خريد کنم .

    تا بجايي که نزديک بود من و بچم بميريم . يه بار که از بيرون اومد تا آرايش من رو ديد به باد تمسخرم گرفت شروع کرد به ناسزا گفتن و بعدشم کتک زدن بچه 11 ماهم که خواب بود از خواب بيدار شد از ترس خودش رو دوبار خيس کرد فقط نگاه مي کرد تا الان که يه نوجوونه گاهي شبا تو خواب جيغ ميزنه و از خواب ميپره .

    گفت : بچم هنوز سه سالش نشده بود که دوست دخترش گفته بود اگه مي خواي باهات بمونم بايد زنت رو طلاق بدي .

    تعريف مي کرد که : نمي دوني تو اين چندساله قبل از ازدواج دومم براي اينکه نونم حلال باشه چقدر مشقت کشيدم . هيچ وقت کتک ها و سختي هام رو فراموش نمي کنم و گذاشتم اون دنيا سر پل صراط يقه تک تک اين بي حجابا و آرايش کن ها رو بگيرم . مي گفت : يه جا کاراي خونه يه خانومي رو انجام مي دادم چون هنوز جوون و خوش بر رو بودم مرد صاحبخونه بهم نظر داشت هميشه وقتي مي خواستم برم اون خونه پيراهني مي پوشيدم که هنوز نشستم خانوم خونه از بدبويي من گله مي کرد و آقاهه از من بدش اومد . خودم خيلي عذاب ميکشيدم اما چون به کارم احتياج داشتم مجبور بودم وقتي کار بهتري پيدا کردم راحت شدم .

    جالبه بدونيد دوست من خيلي زيباست بدون کوچيکترين آرايشي .

    جالبتر اينکه خدا جواب سختي هاشو رو داده و الان يه همسر خيلي خوب داره که پدر خوبي هم براي پسرشه .

    از طرفي خودش تحصيلاتش رو ادامه داده و از امسال به عنوان استاد دانشگاه کار مي کنه .

    الان سي و سه سالشه و پسرش 14 سالشه .

    و يه دختر يه ساله هم داره که کاش مي تونستم عکس دخترش رو بذارم ببينيد از قشنگيش بهتتون ميبره درست شبيه مادرش

    پاسخ

    به قول شاعر: رخ زيبا که نيازش به گريسکاري نيست / مصرف رژ و گريس عاقبتش بيماريست. ............................................. ممنونم از خاطره زيبايي که نقل کرديد. و العاقبة للمتقين
    + منتقد بزرگ 
    کامنت من کو؟هان هان هان؟
    پاسخ

    ايناهاش!
     <      1   2   3   4      >