سفارش تبلیغ
صبا ویژن
           
 

 

امشب در محله ی ما عروسی ست؛ یک عروسی گرم و پر سر و صدا. نوازنده می نوازد، خواننده می خواند، رقاصه ها می رقصند، ناظران چشم می چرانند، کف می زنند ... و شیطان کف می کند از این همه غفلت!

و من مانده ام چگونه به این زوج خوشبخت! "مبارک باد" بگویم.
براستی چه برکتی ست در وصلتی که آغازش با معصیت صدها نفر همراه باشد.
معصیتی که بساطش را همین جنابان واصلان! فراهم کرده اند.

اندوه تمام وجودم را گرفته و بغض راه گلویم را. دلم می خواهد به میانشان بروم و فریاد بزنم  آهااااااااای مسلمان نمایان تکنوکرات / رهاوردتان چیست جز منکرات؟ آهای شیعیان مهدی! خون نکنید دل اربابتان را.
دلم میخواد فریاد بزنم امشب شب جمعه است نزن. امشب شب دعای کمیله نرقص. امشب شب صلواته ، سوت نزن...

تصور رقص زنانی که در بیچارگی خود دست و پا می زنند و چشمان پر ولع مردانی که با بی غیرتی هر چه تمامتر در حال شکار لحظه ها! هستند سینه ام را مالامال اندوه کرده است.

 

خدایا کی جامعه ی ما به این درجه از فرهنگ و کمال و کلاس خواهد رسید که:
می توان شاد بود و در عین حال گناه نکرد...



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( جمعه 89/8/21 :: ساعت 12:51 صبح)


    ورود , پسرا ,دخترا , عکس باحال , ورود پسرا ممنوع , روابط دختر وپسر ,روابط دختر و پسر ,زن ,گرل ,گرل فرند ,آرایش ,لباس ,جنسی ,عشق ,عاشق , هوس, ازدواج ,دوست یابی ,شعر ,پسران و دختران ,معشوق ,مهیج