"نمي دوني چقدر دلم بحالت مي سوزه هر وقت اين شعر هاي بي آرايه ي بدون وزن بي محتوات رو مي بينم. آخي! كمبود شاعر داريد؟ عيبي نداره"
واي جيگر خدا نکنه دلت بسوزه. تو اين دل کوچولوت رو لازم داري براي عاشق شدن. پس شعله زيرش رو کم کن تا نسوزه
نه عزيزم کم نيستند. پس اين شعر به اين قشنگي که گفتم چي بود.اون شعر از خودم بود. شعر به اين قشنگي پسر به اين زرنگي شاعر به اين نازگلي
تلويزيون ليبي داشت هوارداران قائد ليبي رو نشون ميداد که براي رهبرشون هورا ميکشيدند. هورا هورا
واي که چقدر مقامات نظامتون از جانب مردم حرف ميزنند. هر کاري که ميخواند بکنند ميچسبونندش به مردم. چقدر هم حقايق رو لوث ميکنند. چقدر هم خودشون رو پشت مردم قايم ميکنند و در برابر تيرهاي انتقادي که ديگران به سمت "خودشون و حکومتشون" پرتاب کرده اند مردم رو سپر ميکنند. چقدرم خودشون رو به کوچه علي چپ ميزنند و اقدام به نديدن و نشنيدن خواسته هاي مردم ميکنند. همانطور که بعد ار انتخابات نه مردم رو ديدند و نه خواسته هاشون رو و خودشون رو به هر ضرب و زوري بود به نديدن زدند و دست پخت خودشون رو که حاصل پايمال کردن آراي ميليونها نفر بود رو به مردم تحميل کردند .البته همونطور که قبلن هم گفتم اگر هر وقت مقامات نظام "مقدس" يا يکي از سرکردگان و سرسپردگان نظام "مقدس" از "مردم" نام برد شما به جاش بگذاريد "ولي فقيه و حومه(طرفداران و حاميان)" اون موقع هست که متوجه افاضات حضرات ميشيد.