من وناراحتي؟؟ .............................. افاضات جديد رضا ربع پهلوي در حال مستي به نقل از نازي کاوياني (از کارکنان مبرز صداي آمريکا، VOA): - مشکل من آن است که بسياري از افرادي که دورم هستند، از افراد پير و فرتوت نسل قبلي هستند که هيچ چيز از تحولات روز را نمي‌فهمند ............................ - موضوع شکنجه را که در مورد زمان حکومت پدرم مي‌گويند، من اصلاً قبول ندارم. در ساواک اصولاً نمي‌گذاشتند آدم‌هاي بد وارد بشوند! حتي مي‌توانم بگويم که در آن سازمان، اغلب قريب به اتفاق افرادش آدم‌هاي وطن پرستي بودند که کارهاي‌شان را به بهترين نحو انجام مي‌دادند. حداکثر آن است که يکي دو نفر تندروي کرده باشند که براي سازماني با آن عظمت، خيلي طبيعي بود. اما موضوع شکنجه اصولاً حرف مفتي است! مثلاً وقتي الآن در همين کشورهاي دموکراتيک غربي يک عمل تروريستي انجام مي‌شود و فرد تروريست را دستگير مي‌کنند، تلاش مي‌کنند حقايق را از او دربياورند تا از مرگ افراد بيشتر جلوگيري کنند. به نظر من به هر ترتيب و با هر روشي از او اطلاعات بگيرند کاملاً درست و موجه است و نمي‌توان لفظ شکنجه را براي آن به‌کار برد. در حکومت پدرم هم همين بود! و پرويز ثابتي جز همين نگاه و همين خدمت، گناهي نداشت اما اين همه عليه او جوسازي مي‌کنند و او هم براي دفاع از خودش مجبور مي‌شود بعضي حرف‌هاي احمقانه را بزند. ............................... - من امروز شبکه وسيعي از وبلاگرها (لابد يكيش كانتينر بزرگه!!) و فعاليت‌هاي اينترنتي دارم که حلقه سلطنت‌طلب‌هاي قديمي اصلاً اين حوزه از فعاليت سياسي را نمي‌فهمند و هنوز به فکر مبارزه با روش قرن گذشته هستند. اين‌ها هيچ‌وقت "به روز" نخواهند شد. مرده‌اند اما خودشان باور نمي‌کنند! اين‌ها به خاطر پول پدرم (رو رو برم! پول ملتو ميگه پول پدرم!!) به من چسبيده‌اند و خودشان را رسماً شريک آن پول‌ها مي‌دانند در حالي‌که آن پول‌ها که نامحدود نبود. بخش عظيمي از آن سرمايه‌ها را تا به حال صرف مبارزه با جمهوري اسلامي کرده‌ايم! مادرم هم مواجه با همين توقعات است. اين جماعت سلطنت طلب مادرم را هم ... (به دليل رکيک بودن لفظ به‌کار برده شده از درج آن معذورم). ............................ - نظام سياسي گذشته (پهلوي) اصلاح پذير بود اما مردم نفهميدند! (نفهم خودتي به مردم توهين نكن مردک!) .................................. امروز اشتراک استراتژي و تاکتيک پيدا شده بين کليه‌ي اپوزيسيون اعم از اصلاح‌طلبان و مجاهدين خلق و سلطنت‌طلبان و چپي‌هاي دو آتشه تا بهائيان و جمهوري خواهان و ملي مذهبي‌ها و... و اين وضعيت، نويد آينده‌ي روشني را به ما مي‌دهد. (شتر در خواب بيند پنبه دانه! --- يا به قول كانتينر بزرگ زپرشك، قاطي با زرشك!)