مي گويند يه روز حضرت عيسي با حواريون داشتند در مسيري ميرفتند به مردار يک سگ رسيدند. همه حواريون شروع به نکوهش سگ مرده کردند و هريک چيز بدي گفت. حضرت عيسي برگشتند و گقتند که در عوض همه اين حرفها اين سگ دندانهاي سفيد و مرتبي داشته.

الغرض هدف اين داستان اين بود که ادم نبايد هميشه بديها رو ببينه. شما در دو پست قبل ترتون اشاره به بديهاي شاه کرديد. ميخواهم بدونم بعنوان يک مسلمان ايا انصاف داريد و از يک خصيصه ايشون پيزي رو تعريف کنيد و بگيد علي رغم تمامي بديهاي وي اين نکته و يا اين کار شاه خوب بوده براي اينکه شما رو کمک کنم لينک زير رو پيشنهاد مي کنم يادتون باشه مسلمان واقعي جانب عدالت رو ميگيره و دروغ نميگه ببينم شما چند مرده حلاجيد و از پي اين آزمايش برمياييد يا نه؟ مي تونيد تعصب خودتونو کنار بزاريد و يک حرف نو بزنيد تا دو جهان را تازه کنيد يا کور کورانه فقط به بدي شاه و خوبي اين دوران زبان مي گشاييد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%82_%D8%B1%D8%A3%DB%8C_%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86

پ.ن. لينک بالا در خصوص حق راي زنان در سايت ويکي پديا هست اگر نتونستيد و يا نخواستيد انرا باز کنيد مي تونيد تو گوگل سرچ کنيد.

پ.ن. خواهشا تهمت طرفداري شاه و سلطنت طلب بودن رو به من نزنيد و در مورد من قضاوت بي جا نکنيد و بقول معرف لب کلام را بگوييد تا حاشيه بي مورد

ممنون