• وبلاگ : ورود پسرا ممنوع
  • يادداشت : واي بر ما اگر...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + eddieneed 

    شمرها شهره شهوت خويش خويش اند و تشنه آب هاي تاريکي؛ توحيد را نفهميده و داد مسلماني مي زنند، نور نديده و سايبان مي سازند، قدم از قدم برنداشته و کاروان مي آرايند و در کوره راه ظلم و جهل خويش ابناء بشر را به تاريکي مي کشانند ...

    حاليا که امام مولاي کرامت باران است و سيراب خشک ترين شاخه هاي زمين؛ چون اويي خلقت به خويش نديده و در برابر لطافت چشمه سار دستانش دريا دريا شگفتي سر تعظيم فرو خواهد آورد. امام بشارت آرامش است دل هاي مشوش را و هيمنه حيراني است در مهاد زمين و آينه سکون است در گهواره زمان ... ... وَ أَشْرَقَت الْأَرْضُ بنُور ربها وَ وُضعَ الكتابُ و جي‏ء بالنَّبيّينَ وَ الشهَداءِ و قضي بَينهم بالحَق وَ هُم لا يُظلمُون (الزمر 69)

    شمرها وارثان شرارت اند و امام مسبوح زلال تسبيح باراني است که ريشه حکمت را در نهاد بشر استوار خواهد کرد. امام کلمه صبح است و شمرها کتاب هاي تاريکي ... يا من دلع لسان الصباح بنطق تبلجه ... و سرح قطع الليل المظلم بغياهب تلجلجه ...

    حکمت امام "دين" باوري است و جهالت شمرها "عقيده" پرستي ؛امام دين خدا را عرضه مي کند و شمرها عقيده را ...امام انگاره دين است و شمرها مبهوت عقيده؛ شاکله عقيده را در آهنگ شان "عقده" پرورانده است،عقده جاهليت ! شمرها دلتنگ جاهليت اسلاف خويش اند. عقده تاريکي اعماق دل شمرها را رها نکرده و مالک آن سرزمين هاي خشک و لم يزرع کج فهمي است... مَثلهُم كمثل الَّذي استوقدَ نارا فلمَّا أَضاءَت ما حَولهُ ذهَبَ اللَّهُ بنُورِهم وَ ترَكَهُم في‏ ظُلُمات لا يُبصرُونَ (بقره17). شمرها عقده عقيده را دين مي انگارند و سنگ عقيده را به سينه مي کوبند و آن را مي پرستند... ... تاللهِ إِن كنا لفي‏ ضَلالٍ مُبين (الشعرا97)

    حاليا که امام ذات موحدي است که يادآور مي شود بشر را به آنچه بر آن سوگند خورده است ... الست بربک الکريم ...امام وحدانيت را مي آرايد و جلوه مي دهد شکوه پرستش را ؛ مولاي توحيد است و مبشر آن. امام شگفتي آن آرماني است که در آن دين، حيات طيبه را معنا خواهد کرد ... ... فآمنوا باللَّه و رَسُوله و النورِ الَّذي أَنزلنا و اللَّه بما تعملون خبير (التغابن 8)

    شمرها سجده بر عقيده مي کنند و بنام دين ، آني را مي پرستند که خود مي خواهند، آنان دين را به عقيده خويش مي آلايند و در کشاکش نآرامي کابوسشان عقده جاهليت را نمايان مي کنند. شمرها پيکره ظلم را بر شالوده جهالت خويش مي پرورانند و به آني مي انديشند که انديشه و عقده تاريکشان خطاب خواهد کرد... بَل الظالِمُونَ في‏ ضَلال مبين (11لقمان )