در مورد بحث يك با هم به يك توافق مشترك رسيديم كه هردو بايد حرف منطقي رو قبول كنيم نه فقط من!
در مورد چهارم هم كه شما بايد قلم رنجه كنين !
اما در مورد سوم كه فرموديد وجدان و ميل به خوبي و ديگر مثال هات، همگي به صورت بالقوه در نهاد آدمي هستند نه بصورت بالفعل و واقعا به نظر تو اعتقادات يک مسلمان که يه خدا داره و يه مسيحه که سه خدا داره و يه کومونيست که اصلاً خدا نداره باهم مشترکه؟!!!!!
اشكال اصلي شما هم همينه كه همش دنبال نقاط منفي اعتقادات ميگردين نه مثبت! يكم فكر كنين شما تمام جنساتون تو كشور چينيه كه سازنده اونا با اعتقاد بت پرست هم توشون هست و شما هم جايي ببيني از موبايل تا سر سوزنش رو ميخرين ! كاري به بت پرستيش ندارين اگرم سازنده جنسو ببينين جنسش خوب باشه ازش تشكرم ميكنين و ممكنه حتي با يهمين چيني بت پرست دوست صميمي بشين ! و هر كدوم عقايد مشترك خودتون رو جستجو كنين ! بدون عقيده مشترك و قبول برخي خوبيها دوست شدن با يك چيني غير مسلمون غير ممكنه از ايران پاتونو بذارين بيرون متوجه ميشين مسلمونو بايد اونجا با چراغ قوه پيدا كنين !يا اينهمه كشورها كه مثل هند همه اعتقاداتي كه شما گفتين در كنار هم زندگي ميكنند مسيحي، مسلمون ، بت پرست ،آيا اينا از صبح با هم درگيرند كه تو ميري جهنم يا بهشت !!!!!!!!!! يا تو مملكت خودمون مثلا اقليتهاي ديني با ما درگيرند! ما باهاشون زبون مشترك نداريم عقايد مشترك نداريم مثل وطن پرستي كي گفت ما ميريم بهشت صحبت بهشت و جهنم نيست صحبت فهم مشتركه اگه فهميديد!؟
اما جواب بحث بعديتون شما اگه تونستين تحمل كنين و هر روز يكي مميزيتون كنه و بگه به زور هر روز بايد چلوكباب برگ بخوري خيلي خوبه و شما هر روز سه وعده به مدت سي سال مميزي بشين و ميل بفرمايين هر چي شما بگين من دربست قبول ميكنم !