• وبلاگ : ورود پسرا ممنوع
  • يادداشت : بنر حجاب
  • نظرات : 21 خصوصي ، 55 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام

    شما نگران نباش ، اين روز ها همه چيز توي وارونه شده! عقايد خيلي ها وارونه شده! يه بار اول ترم تازه کافي شاپ دانشگاه باز شده بود ، ما دو ترم يه ساختمان ديگه بوديم ، تازه برگشته بوديم ، رفتم يه چيزي بخرم ، ديدم اااااااا روي يه ستون زده قسمت خواهران ، يه جا ديگه زده قسمت برادران ، بعد همه صميمي کنار هم نشسته بودن در هم! جالب اينجاست تيپ هايي که اينجا ميديم توي دانشگاه تا حالا نديده بودم! داشتم از تعجب شاخ در مي آوردم گفتم اشتباه اومدم! خواستم برگردم ديدم اِااا مسئول حراستمون با معاونشون اينجان ، گفتم لابد اومده به مسئول کافي شاپ يه چيزي بگه تذکري! ! رفتم جلو سلام کردم وسط بحث بودن! ديدم نه! بحث چونه سر کرايه ماهيانه کافي شاپ هست! بحثشون هم تمام شد رفت! من هم هاج و واج مونده بودم چي بگم!

    يه ماه بعد اينا هوس کردن مقابله با بي حجابي کنن! به اون تيپ خفن ها کاري نداشتن! به بچه هاي معمولي تر گير مي دادن! اشک يه دختري رو جلوي چشم من در آورد که ظاهرش به نسبت خيلي از کسايي که همون موقع توي راهرو بودن خيلي ساده تر بود! کارت دانشجوييش رو گرفت! که تو عفت عمومي دانشگاه رو خراب کردي!

    اينجا که جا دارد بگي عجب!

    البته بماند که بعدش با يه دعواي شديد اين قضايا يه کم تعديل شد! که نزديک بود اين وسط کارت دانشجويي خودمون رو هم بگيرن! اما خوب حاشا که بچه بسيجي ميدون رو خالي کنه

    شايد همين روزا بعضي از اين عجايب روزگار بنويسم

    خوشال شدم آبجي

    التماس دعاي فرج