سلام
اسلام دين اخلاق است. و من اونقدري که جوابهاي صبورانه ات رو به حرفهاي تند و غيرانساني و همراه با اهانت بعضيها داده بودي خوندم. اوصيک به آيه ي: والکاظمين الغيظ والعافين عن الناس.
پيامبر خدا (صلي الله عليه)را ببينيم که مردم رو به خدا يعني اصل همه ي خوبيها و شاديها دعوت ميکرد، به دوري از گناه و فساد و به داشتن عدل و نيکي در نياّت و گفتار و اعمال و بخشش ديگران دعوت ميکرد، اما مردم او را اهانت که بماند کتک ميزدند؛ خيلي جالبه نه؟ تازه از شهرشون ايشون رو تبعيد هم ميکردند. اما ايشون همچنان کار خودشون رو خيرخواهانه و دلسوزانه و پدرانه ادامه ميدادند.
فقط اينکه وقتت رو براي توهينها و وقتگيريهاي بعضيها هدر نده، و از اصل وظيفه ات يوقت دور نشي.
البته تو خود به وظيفه ات آشناتري و صرفا خواستم توصيه به صبر و کظم غيظ داشته باشم و اينکه احيانا از هدايت ديگران غافل نشي و نيتت براي جواب دادن هدايت باشه (که هست) که يکي از اثرات اين، مصون موندن از منيّت و اثبات خود و غيظ هست.
خيرخواهانه و با گذشت به هدايت بپرداز و اگر توهيني کردند ببخش و کار خودت را انجام بده.موفق باشيد
مرد که اصلا توقع چنين حرفي را نداشت و حسابي جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و ميان بازار و جمعيت، يقه جوان را گرفت و عصباني، طوري که رگ گردنش بيرون زده بود، او را به ديوار کوفت و فرياد زد
مرديکه عوضي، مگه خودت ناموس نداري ... خجالت نمي کشي؟ ...
جوان امّا، خيلي آرام، بدون اينکه از رفتار و فحش هاي مرد عصبي شود و عکس العملي نشان دهد، همانطور موأدبانه و متين ادامه داد
خيلي عذر مي خوام فکر نمي کردم اين همه عصبي و غيرتي شين، ديدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه ميکنن و لذت مي برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگيرم که نامردي نکرده باشم ... حالا هم يقمو ول کنين، از خيرش گذشتم
مرد خشکش زد ... همانطور که يقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زير چشمي زنش را برانداز کرد ...
متاسفانه يا خوشبختانه باز هم ادامه ي مشکلات قبلي باعث شدند که مدتي دسترسي به اينترنت نداشته باشم
از اين بابت گفتم متاسفانه، که اگر اين مشکلات پيش نمي اومدند بايد چند روز قبل جواب چرندياتت رو مي گرفتي
و از اين بابت گفتم خوشبختانه که با خوندن کامنتات (مخصوصا آخريشون) حجت بر من تمام شد و با نقض موارد شرط شده نشون دادي همون آدم دروغگوي بي منطقي هستي که قبل از قبول شرايط بوده اي
اين قطعي مبارک اينترنت! باعث شد تا از اين به بعد وقتم رو پاي جواب دادن به کامنتاي همچون تويي هدر ندم.
بذار چندتا از مواردي رو که باعث شدند اين تصميم رو بگيرم برات ذکر کنم:
يک) با دلايل کافي برات اثبات کردم که تشبيه آسيب يک چيز هيچ ربطي به تشبيه خود اون چيز نداره. اما تو باز هم در جمله ي "قائل به درنده و خزنده بودن زنانند" نشون دادي مثل آدم بي منطقي هستي که چشماشو مي بنده و مدام حرفاشو تکرار مي کنه و اصلا توجهي به جواب هاي ديگران نداره.
دو) کسي که توي حرفاش مدام مسخره مي کنه معلومه که دنبال روشن شدن "حقيقت" نيست بلکه مرادش فقط گذارندن وقت،مجادله هاي وقت گير بي نتيجه، و ايجاد جنگ رواني هست. تمسخر کلمه ي "پاستوريزه" و کپي شعر طنز (بخوانيد هجو) بشن اثبات حرف من.
ادامه :
سه) يکي از شرايط سه گانه، تهمت نزدن و دروغ نگفتن بود. اينکه ميگي جماعت زن دست رهبر رو مي بوسند و تلويزيون هم نشون ميده!!! يک دروغ شاخداره که هر کسي کوچکترين آشنايي با دين اسلام و مساله ي محرم و نامحرم داشته باشه اين دروغت بيشتر باعث خنده اش ميشه تا تعجبش!
چهار) تو شرم نمي کني توهين مي کني و هر حرفي به زبونت اومد مي نويسيش؟؟ ساحت مقدس نيابت امام زمان کجا و حکام دروغگوي ظالم رسواي غربي کجا؟ کساني که حتي بين مردم خودشون هم آبرويي ندارند و هر از چندگاهي لو رفتن رسوايي هاي اخلاقي و هوس بازي هاي حيواني شون باعث خشم ملت هاشون ميشه. تو خجالت نمي کشي به چنين افراد رزلي اين لقبو ميدي؟! اينه اون "حق پذيري" و منطقي که قولش رو داده بودي؟
آيا حق پذيري اينه که جواب هاي مستدل منو بگي "شعار" ؟!
آيا وقتي ميگم 8 سال جنگ و 32 سال تحريم، اين شعاره؟ يا عين حقيقته جناب حق پذير!
برو عزيزم، خدا روزيتو جايي ديگه بده!
من بيکار نيستم با افراد بي منطقي چون تو وقتم رو تلف کنم.
کم نيستند وبلاگ هايي که ميتوني اونجا کامنت بذاري و در ازاش دلار بگيري!
برو به منطق کاريکاتوريت ادامه بده!