الف)اگر صرفاً عكس داشتن با ديكتاتوري مثل قذافي اشكال داره، سران کشورهاي غربي (از سارکوزي و برلوسکوني بگير تا اوباما و غيره) به مراتب بيشتر با قذافي عکس گرفته اند. انواع ژست ها و عکس هاي يادگاري! ............... ب) اگر رهبر عزيز و زيرک ما هنگام وارد شدن به خيمه ي قذافي، برعکسي (پشت به خيمه) وارد ميشه تا در مقابل عکس قذافي سر خم نکنه، برلوسکوني حتي جلوي دوربين دست اين ديکتاتور ملعون رو مي بوسه (فيلمشو ديدي يا بي بي سي اين تصاوير مضحک رو بهتون نشون نداده؟) ............... ج) اگر رئيس جمهور وقت ايران اسلامي سالهاي دور، اونم بخاطر تشکيل جبهه ي مقاومت عليه اسرائيل، با قذافي ديدار ميکنه؛ ديدارهاي متعدد سران غربي مربوط به سال هاي متمادي اخير و حتي ماههاي اخير هستند، اونم بخاطر عقد قرارداد هاي نفتي و مکيدن هرچه بيشتر خون ليبيايي هاي مستضعف ............... د) اگر قذافي با چهره اي منافقانه و دادن شعارهاي ضد امريکايي و ضد اسرائيلي روي کار مياد، بر رابطه ي آن زمان ما با او حرجي نيست، اما بعد از رو شدن چهره ي ديکتاتوري و ظالمانه ي او، رابطه ي گرم غربي ها با او واقعا تعجب برانگيزه! و اين تعجب زماني به اوج خودش ميرسه که اسناد محرمانه ي رابطه ي سيا و ام.آي.ايکس با رژيم قذافي براي سرکوب قيام هاي مردمي، توسط انقلابيون ليبي کشف ميشه! .................. راستي، جناب آزاديخواه! نظرت درباره ي اين گزاره چيه: "اگر ملاک، تنها اصالت آزادي باشد، معنايش اين است که هيچ کدام از ارزش هاي ديگر اهميت ندارند و با هم برابرند، علم و جهل با هم برابرند. شما نمي توانيد مزاحم جهل من شويد چون به آزادي من تجاوز کرده ايد! ابراهيم(ع) در اين منطق ضد آزاديست که با تبر بت هاي مشرکين را مي شکند. // در منطق ما هيچ چيز از جمله آزادي، ابتدا به ساکن خودش مستقلاً قابل ارزش گذاري نيست. حقوق بشر خودش قابل فهرست شدن نيست، مگر اينکه ما درباره غايت، هدف و نهايت زندگي در عرصه انسان شناسي و هستي شناسي به نتيجه برسيم. به تفاهم برسيم. حقوق، وسيله ايست براي رسيدن به چه هدفي؟" ............... منتظر نظرت درباره گزاره فوق هستم!