سفارش تبلیغ
صبا ویژن
           
 

 

وقتی دل های سنگی و سینه های آهنی، انسانها را از یکدیگر دور می سازد، تنها رفتن زیر چتر محبت است که آدمی را مصون می سازد و از آفت فتنه ها نگه می دارد و مصونیت از افتادن در دام شیادان را پدید می آورد.

دوست داشتن، عشق ورزیدن و فداکاری کردن در راه دوست و دوستی، هنر مهم زندگی اجتماعی است و نشان رهایی از خودخواهی است. البته مهم است که محبوب تو چه و که باشد و انگیزه ی دوستی کدام؟

چه عیب دارد اگر " عشق مجازی " پلی به سوی " عشق حقیقی " گردد؟ ... مشکل اینجاست که عده ای روی همین پل می مانند و از یاد می برند که مقصد آن سوی پل بود! پس چرا توقف و در جا زدن؟

اگر محبت به این و آن ، سبب شود که طعم عشق به محبوب راستین را نچشیم و لذت عشقبازی با یار جاودانه را از ما بگیرد، این محبت نه تنها پل نیست، بلکه سدی شده است که میان ما و هدف فاصله می اندازد! کاش مرز میان "عشق" و "هوس" را میشناختیم.

حالتی را که به عنوان محبت نسبت به دیگران داریم، یا دیگران نسبت به ما ابراز می کنند، گاهی هوس های حیوانی است، با لعابی شیرین و پوششی فریبا به نام "عشق"!

عشق یا هوس

عشق و دوستی خیلی مقدس است... اما گاهی در دست های هوسبازان آلوده می شود و تا حد "جاذبه ی جنسی" تنزل پیدا می کند.

"دل" اگر خوراک سالمی از محبت نداشته باشد، مسموم دوستی های هوسبازانه می شود.

اگر زیر چتر محبت دیگران نیستیم، می توانیم بر سر دیگران چتر محبت بگشاییم...
---------------------------------------------------------------------------------------امّا به شرطها و شروطها...



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( یکشنبه 86/7/15 :: ساعت 12:56 عصر)


    به رعایت حجاب خانم های فامیل و محارم اهمیت می داد و تاکید می کرد حتماَ زیر چادر، لباس آستین دار بلند و جوراب ضخیم بپوشند ، چون احتمال دارد چادرشان کنار برود و دست و پایشان در معرض دید نامحرم قرار گیرد. نسبت به رابطه و ارتباط محرم ها با نامحرم نیز خیلی سخت گیر بود.

    خودش هم هنگام صحبت کردن با نامحرم و هنگامی که در کوچه راه میرفت، سرش پایین بود و اگر با نامحرمی صحبت می کرد، هیچ گاه به صورت او نگاه نمی کرد.(قابل توجه پسرای چشم سفید  که میخوان رجایی بشن ولی نمی دونن چطوری و از کجا )

     

    سیره شهید رجایی ، ص 466



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( یکشنبه 86/6/11 :: ساعت 10:1 صبح)


    دخترم با تو سخن می گویم
    گوش کن با تو سخن می گویم
    زندگی در نگهم گلزاری است
    و تو با قامت چون نیلوفر
    شاخه ی پر گل این گلزاری
    من در اندام تو یک خرمن گل می بینم
    گل گیسو، گل لبها، گل ِ لبخند شباب
    من به چشمان تو گل های فراوان دیدم
    گل عفت، گل صد رنگِ امید
    گل فردای سپید
    می خرامی و تو را می نگرم
    چشم تو آینه ی روشن دنیای من است
    تو همان خُرد نهالی که چنین بالیدی
    راست چون شاخه ی سرسبز و برومند شدی
    همچو غنچه درختی همه لبخند شدی
    دیده بگشای و در اندیشه ی گل چینان باش
    همه گلچین ِ گل امروزند
    همه هستی سوزند
    کس به فردای گل باغ نمی اندیشد
    آنکه گرد ِ همه گل ها به هوس می چرخد
    بلبل عاشق نیست
    بلکه گلچین سیه کرداری است
    که سراسیمه دَوَد در پی گل های لطیف
    تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد بر خاک
    دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک
    تو گل شادابی
    به ره باد مرو
    غافل از باغ مشو
    ای گل صد پر من
    با تو در پرده سخن می گویم
    گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ
    گل پژمرده نخندد بر شاخ
    کس نگیرد زگل مُرده سراغ!
    دخترم با تو سخن می گویم
    عشق دیدار تو بر گردن من زنجیری است
    و تو چون قطعه ی الماس درشتی کمیابی
    گردن آویز بر این زنجیری
    تا نگهبان تو باشم ز حرامی در شب
    بر خود از رنج بپیچم همه روز
    دیده از خواب بپوشم همه شام
    دخترم، گوهر من، تو که تگ گوهر دنیای منی
    دل به لبخند حرامی مسپار
    دزد را دوست مخوان
    چشم امّید بر ابلیس مدار
    دیو خویان پلیدی که سلیمان رویند
    همه گوهر شکنند
    دیو، کی ارزش گوهر داند!
    نه خردمند بُود
    آنکه اهریمن را
    از سر جهل سلیمان خواند
    دخترم، ای همه ی هستی من!
    تو چراغی تو چراغ همه شب های منی
    به ره باد مرو
    تو گلی، دسته گلی، صد رنگی
    پیش گلچین منشین
    تو یکی گوهر تابنده ی بی مانندی
    خویش را خوار نبین
    ای سراپا الماس
    از حرامی بهراس
    قیمت خود مشکن
    قدر خود را بشناس
    قدر خود را بشناس ...

    دختر م با تو سخن می گویم



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( دوشنبه 86/4/25 :: ساعت 11:16 صبح)


    یکی از بروبچ بازدیدکننده توی قسمت نظرات یکی از یادداشت های وبلاگ، درباره ی مسأله حجاب نوشته بود:

    هر چیزی که زوری باشه همین دیگه؟؟
    نظرتونو میخواهید  به دیگران تحمیل کنید.کشور ما تافته جدا بافته است؟!!
    کشورای دیگه با این مساله چه می کنند؟بد حجاب ها رو میگیرن؟می برن بازداشگاه؟؟


    منم دیدم داره منطقی میگه، حرفاشو اینجوری تأیید کردم:

    آره بابا ! راست میگی چرا نباید کشور ما مثل بقیه باشه ؟
    آهای مسئولان! چرا نمیذارید آزاد باشند؟
    چرا نمیذارید تو کشور ماهم قانون جنگل حکمفرا !! بشه و هر کی هر چی خواست انجام بده؟
    چرا باید کشور ما با بقیه فرق بکنه؟ چرا نباید دخترای ما هم مثل بقیه کشورا طعم تعرّض رو بچشند؟
    مگه چه عیبی داره پسرای ماهم مثل دیگر ممالک پیشرفته دو سه نفری از ماشین پیاده بشن و وحشیانه دختر مورد نظرشون رو بچپونند تو ماشین و ببرند ازش استفاده!! بکنند؟
    چرا نباید ما هم مثل دیگر کشورا تو مدارسمون، دختر و پسر قاطی باشند؟
    چرا نباید ما هم دخترامون تو سن دانش آموزی حداقل دو سه بار "سقط جنین" رو امتحان کنند؟
    چرا کسانی رو که قانون خدا را زیر پا میذارن دستگیر میکنین؟
    چرا هنجارشکن ها رو میبرید بازداشتگاه؟
    کی گفته "ترحم بر پلنگ تیز دندان   ستمکاری بود بر گوسفندان"؟
    مگه کشورای دیگه چه شونه؟
    اصلاً کی گفته"کشور ما مملکت امام زمانه"؟
    .
    .
    .
    .
    .
    بقیّة الله _روحی فداکَ_ معذرت ..... معذرت ..... معذرت ...
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    راستی، خداییش حرفام منطقی نبود؟


  • معلوم الحال مجهول الهویه ( سه شنبه 86/4/5 :: ساعت 9:21 صبح)


    سکانس اول:

    این همه محبت؟
    اسماء همسر جعفر طیار، نقل می کند:
    در لحظه های پایان عمر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، متوجه ی آن بزرگ زنان عالم بودم. ابتدا غسل کرد و لباس ها را عوض کرد و در خانه مشغول راز و نیاز با خدا شد.
    جلو رفتم، فاطمه را دیدم که رو به قبله نشسته، و دست ها را به سوی آسمان برآورده، چنین دعا می کند:
    پروردگارا ! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی، و به گریه های حسن و حسین در فراق من، از تو می خواهم گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشایی .


    سکانس دوم:

    وای بر ما اگر...
    مگر نه اینکه پیامبر - ص - فرمود: فاطمه پاره ی تن من است هر کس او را اذیت کند مرا اذیت کرده است
    و مگر نه اینکه آنچه فاطمه را اذیت میکرد این بود که می دید مردم دست از حمایت امیرامؤمنین کشیده اند و امام زمان خودشان را تنها گذاشته اند ؟ 
    و یقینا امروز نیز آنچه فاطمه را می آزارد این است که ببیند ما امام زمان خود را تنها گذاشته ایم،
    و او را فراموش کرده ایم . و یادمان رفته که مولامون به سفر رفته و تا ما آماده نشویم او باز نخواهد گشت. و زمین آباد نخواهد شد و انتقام فاطمه (س) گرفته نخواهد ذشد . پس براستی اگر ما آرزو داریم که هر چه زودتر انتقام ظلم هایی که به فاطمه رفته گرفته شود دو شرط دارد دعا و آماده شدن برای ظهور. ما کدام را انجام داده ایم؟
    وای بر ما چه روزهایی که به شب رسیده و ما حتی یک بار هم به یاد آقای غریبمون نبودیم.
    وای بر ما اگر با اعمالمون فاطمه (س) را بیازاریم.
    آن هم فاطمه ای با این همه محبت!



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( شنبه 86/3/12 :: ساعت 9:45 صبح)


    برترین کلمه، " الله " است.
    حاضرترین کلمه، " خدا " است.
    وسیع ترین کلمه، " بهشت " است.
    پاک ترین کلمه، " فطرت " است.
    آرام ترین کلمه، " سکوت " است.
    گرسنه ترین کلمه، " حرص " است.
    مهربان ترین کلمه، " مادر " است.
    خونین ترین کلمه، " جنگ " است.
    بی نیازترین کلمه، " قناعت " است.
    باحیاترین کلمه، " فاطمه " است.
    راستگوترین کلمه، " آینه " است.
    تنگ ترین کلمه، " قبر " است .
    بی حال ترین کلمه، " تنبل " است.
    عبرت انگیز ترین کلمه، " قبرستان " است.


    .............................................. حالا به نظر شما " بی حیاترین " کلمه چیه ؟



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( دوشنبه 86/2/17 :: ساعت 12:49 عصر)


    روی سخنم با بد حجاب ها و بی حجاب ها نیست!

    روی سخنم با زن ها و دخترایی که لباس هاشون " کُلّهم کوتاه " هستش نیست !

    روی سخنم با اونایی که " دستمال " رو با روسری اشتباه گرفتند نیست!

    ایندفعه روی سخنم با قشر اکثریت زنان جامعه است
    ( پس احتمال اینکه شما هم جزء افراد مورد خطاب من باشید کم نیست!)

    و اما سخن من : همه مون این ضرب المثل رو شنیدیم " آب که از سر بگذره چه یک وجب چه ده وجب "
    اگر چه این ضرب المثل در همه جا صدق نمیکنه اما یکی از مصداق های درست اون مسئله ی " حریم شکنی " می تونه باشه .

    هر گناه، یک حرمت داره . یعنی اینکه خدا یه خط قرمز کشیده که اگه ما پامون رو از اون خط فراتر بذاریم، اون حریم رو شکستیم و نباید بگیم که من این حریم رو کمی شکستم!!! چرا که آب که از سر بگذره...

    پیامبر اکرم (ص) درباره ی سبک شمردن گناه می فرماید:

    لا تَنظُر اِلی صِغَر الْخَطیئَه وَ لکِن انظُر اِلی مَن عَصَیتَهُ

    به کوچکی گناه نگاه نکن، بلکه ببین چه کسی را نافرمانی کرده ای

    اصل مطلب اینکه: نمی دونم چرا هر چه نگاه می کنیم می بینیم که متاسفانه بیش از نیمی از زنان محجّبه ی ما ( اعم از چادری یا مانتویی ) مقداری از موهای جلوی سرشون رو بیرون می ذارن، در حالی که طبق تصریح روایات حریم حجاب فقط وجه و کفین ( یعنی گردی صورت و مچ هر دو دست ) می باشد.
                     حجاب ناقص       حجاب ناقص

    مثلا : رسول خدا(ص) خطاب به حولاء، همسر عطاره فرمود: ای حولاء هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی کند و همچنین موی سر و[بالای] مچ خود را نمایان نمی سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است.

    و نیزپیامبر اکرم (ص) به حضرت فاطمه (س) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که با موهایش آویزان شده بود و مغز سرش می جوشید.و آن برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

    باز هم تاکید می کنم این حرف هام خطاب به همه کس نیست،
    بلکه خطاب به زن ها و دخترهایی است که یقین دارند حجاب نه محدودیت ، بلکه مصونیت از نگاه های آلوده ؛ و نه نشان سرافکندگی، که نشانه ی سرافرازی و اوج عزت زنان مسلمان در عصر بردگی زن به دست هوسرانان است .
    این حرف ها خطاب به زنانی است که می دونند مهدی فاطمه، همون امام مهربونتر از مادر، یه دل داره شکستنی تر از دل مادر.

    عزیزان من ! بذارید درگوشی بهتون بگم ( تا دشمنا دلشاد نشن ! ) امام زمانمون خیـــــــــــــــــــــــــــلی تنهاست، همه مون به نوعی دلش رو خون می کنیم. کافرا و یهودی ها و مسیحی ها به یه شکل، سنی ها به یه شکل دیگه، و ما شیعه ها ... ما تنها امید های امام زمان، با گناه هامون و سرپیچی از احکام الهی به شکلی دیگه دل نازنینشو خون می کنیم.

    بیائید با جدّی گرفتن احکام و دستورات الهی ثابت کنیم که ما هنـــــــــــوز به عهدمون با عزیز زهرا پایبندیم...

                     حجاب



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( چهارشنبه 86/2/5 :: ساعت 12:39 عصر)


    دختر در روایات به عنوان ریحانه و گل مطرح شده است :

    همان طور که گل مظهر نشاط و طراوت است، دختر نیز مظهر عاطفه و احساسات باطراوت است.

    همان طور که گل ظریف و لطیف و آسیب پذیر است،
    دختران نیز به لحاظ لطافت روحی و جسمی، باید از کارهای خشن و سخت به دور باشند.

    گل برای محفوظ ماندن از آسیب ها نیاز به حفظ و مراقبت دارد، دختران نیز برای محفوظ ماندن از آسیب ها و خطرها لازم است که با عفاف و حیا و حجاب، خود را از آسیبها حفظ نمایند.

     

    زن بسان گل بود در باغ و گلزار جهان ****** مرد او اندر مَثل باشد چو مردِ باغبان

    باغبان باید که دیواری کشد بر دور باغ ****** تا گُلش ایمن شود از دستبرد این و آن

    مرد هم باید بپوشاند به زن زیب حجاب ****** گر همی خواهد گُلش همواره در امن و امان

    ورنه می باید ببیند او به چشم خویشتن ****** غنچه ی ناموس خود را در کف بیگانگان



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( یکشنبه 86/1/26 :: ساعت 10:56 عصر)


    آسیب شناسی روابط دختران و پسران (2)

    پیامدهای روانی و تربیتی

    1- افت تحصیلی : دوستی با جنس مخالف ( مشغول شدن فکر و ذهن ) ، عقب ماندن از تحصیل را در پی دارد.

    فوکویاما ( متفکر آمریکایی ) : دانش آموزان شرکت کننده ی ما در المپیادهای جهانی، در مقایسه با کشورهای صنعتی دیگر، نازل ترین رتبه را داشته اند .

    2- بیماری های روانی و نا امنی : کاپلان و سادوک دو روان شناس غربی که کتاب هایشان منبع و مرجع اصلی روان پزشکان در دنیا است، حدود 94 بیماری روان تنی را فهرست کرده اند که نتیجه ی روابط بی حد و حصر بین زن و مرد می باشد :

    - دچار هیجانات کاذب شدن ، مثل خیال ازدواج، خوشبختی و در نتیجه شکست روحی

    - قربانی شدن دختران عموما به خاطر از بین رفتن آبرو نزد خانواده و اقوام و حتی در برخی موارد اقدام به خودکشی

    - نا آرامی انسان، چون غریزه ی جنسی فزون طلب و دنبال دستیابی به لذت های بیشتر است، لذا آرامش ندارد.

    3- مانع رشد و کمال : دوستی های غیر صحیح باعث می گردد دختر و پسر به صورت ابزاری در آیند و هر روز، تغییراتی در آرایش، پوشش، حرکات و ... داشته باشند که این چیزی جز مشغول شدن به کارهای بی ارزش و دور شدن از هدف اصلی و شناخت خود و شکوفایی خلاقیت ها و عقب ماندن از قله ی کمال نیست . انسان در این صورت به دنبال خواسته های دیگران است و خودش را فراموش می کند ...
    و اینجاست که وعده ی خدا محقَق میشود:

    وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ____ سوره حشر آیه 19

    و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى کرد آنان همان نافرمانانند .



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( چهارشنبه 86/1/8 :: ساعت 10:59 صبح)


    اینک در کوچه باغ های زندگیمان "خون حیات" دویده است. طبیعت، آمدن بهار را مژده می دهد.

    دل های شما هم ، زمزمه ی فصل نو سر می دهد. اگر باور ندارید سری به درون خودتان بزنید. بعضی ها با پای خویش به سوی خزان و پاییز می روند. افسردگی، بی حالی، دلمردگی و ... همه نشانه ی"خزان دل" است.

    هر چند که زندگی آمیخته به مشکلات باشد، ولی کیست که مشکل نداشته باشد؟ مگر قرار است انسان هر چه آرزو داشت، فراهم باشد؟

    آنچه در دست و اختیار ماست، این است که در" مزرعه ی حیات"، "بذر فساد" و "تخم یأس" نیفشانیم و به ساقه های نورسته ی امید، " آب مسموم" نرسانیم.

    شما اگر باغبان وجود خویشید، آیین باغبانی را می دانید؟ آفت ها را می شناسید؟ وراه مقابله با آنها را می دانید؟

    مگر نه اینکه برای کشت دانه های رویش و رشد در بوستان عمر، باید زمین را از علف های هرز و خس و خاشاک، پاک کرد؟ خار و خس صحرای وجودتان چیست؟

    چگونه می توان زندگی را بهاری کرد؟ بهار که از راه می رسد به همه جا طراوت و روح می بخشد. آیا شما نیز بخشی از آنچه را که دارید: موهبت ها، توانایی ها، دارایی ها، دانش هاو ... حاضرید به دیگران ببخشید؟

    اگر بتوانید آفت "خودخواهی" ، "تکبر" و "غرور" را از خود دور کنید، باغ زندگی شما هم "نسیم بهار" را لمس خواهد کرد.

    هیچ سرمایه ای به اندازه ی "قلب پاک" و "زندگی پاک" گرانبها نیست. و هیچ چیز به اندازه ی یک دل آغشته به کینه وحسد و بدخواهی ، منفور و بی ارزش  نیست.

    دل هایتان همیشه بهاری باد



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( شنبه 85/12/26 :: ساعت 9:58 صبح)


    <   <<   11   12      >

    ورود , پسرا ,دخترا , عکس باحال , ورود پسرا ممنوع , روابط دختر وپسر ,روابط دختر و پسر ,زن ,گرل ,گرل فرند ,آرایش ,لباس ,جنسی ,عشق ,عاشق , هوس, ازدواج ,دوست یابی ,شعر ,پسران و دختران ,معشوق ,مهیج