• وبلاگ : ورود پسرا ممنوع
  • يادداشت : خاطراتي جالب از همسرداري سرداران شهيد
  • نظرات : 20 خصوصي ، 80 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سايمون 
    اينکه نخواهي با من بحث کني و جوابم رو بدي يعني اينکه قدرتشو نداري و اين طبيعي است تو از خود چيزي نداري و من هر چه دارم از خودم است. تو حتي معني بسياري از چيزهايي رو که من گفتم درست نگرفتي! ممکن است کودکي دبستاني از مجتهدي که تو مقلدش هستي بپرسد "آيا خدا ميتواند خدايي ديگر خلق کند؟" و او سالهاست که نمي تواند جوابي علمي و قانع کننده دهد!!! پس به خودت متکي باش.
    پاسخ

    اگر قدرت مباحثه و پاسخگويي به چرت و پرتات رو نداشتم، محال بود که حدود يک سال کامنت هاي تو و ايضا جواب هاي من توي اين وبلاگ ادامه پيدا کنند. (سعي کن راه هاي حرفه اي تري براي تحريک بنده به ادامه ي اين مباحثه پيدا کني!) ................ اتفاقا اون کسي که توان جواب دادن (البته منطقي) نداره شما هستي. واضح ترين دليلشم همين تعويض اسم هاي خنده دارت هست. اگر تا الان 99 درصد احتمال مي دادم که داود سابق باشي، الان بيش از 100 درصد! به يکي بودن هويت پنهان شده پشت اين اسم هاي مختلف مطمئنم. يکي از دلايل هشت گانه بنده براي اثبات اين موضوع، استفاده ي مشترک اين اسم ها از عباراتي خاص مثل "سر لاي برف و پنبه زار کردن، تقدس زدايي، دون پايه، بت ساختن از يک شخصيت" و ده ها مورد اينچنين هست. .................. البته همونطور که قبلا گفتم حق هم داشتي که ديگه نخواي با شخصيت مقهور داود يا آزاديخواه ادامه ي بحث بدي. من هم جاي تو بودم چطور مي تونستم همچنان مدافع آزادي غربي باشم در حالي که اين روزها پليس انگلستان حتي جووناي خودشون رو به جرم استفاده از فيسبوک محکوم به زندان ميکنه! يا پليس امريکا حتي چهار هفته هم نتونست ژست دروغين دفاع از حق اعتراض توي کشورش رو حفظ کنه و بيش از هزار نفر رو که در جنبش تسخير وال استريت شرکت داشتند بازداشت کرده! حق داري که ديگه نخواي داود باشي و منو بخاطر "نزديک دونستن زوال امپراتوري شيطان بزرگ" با الفاظي مثل صابون ماليدن مورد تمسخر قرار بدي! ................................... با اين وجود، فکر کنم که در حال حاضر ناگزير به انتخاب يکي از اين سه گزينه باشي: × يا اينکه ديگه منت مباحثه با بنده رو نکشي! و دلارهاي جيرينگي رو براي کامنت گذاشتن در وبلاگي ديگه دريافت کني! × يا اينکه باز هم با يه اسم جديد جلو بياي و تا من بتونم دوباره بفهمم که همون داود هستي، خوشحال باشي که چند روزي ميتوني اينجا کامنت بذاري! × و يا اينکه همون پيشنهاد اوليه بنده رو براي روشن کردن "پايه هاي اعتقادي مشترک" براي جلوگيري از عقيم ماندن مباحثه، بپذيري. يادمه اون روزها، اين درخواست منو، به "تفتيش عقايد" و بردن بحث به مسير دلخواه خودم، تعبير ميکردي. براي همين منم زياد بهت اصرار نکردم و نتيجه اش همونطور که از قبل هم برام معلوم بود، "ايجاد يک مباحثه جدلي" و عدم اقناع هيچکدام از طرفين، بوده. اميدوارم بعد از گذشت چند ماه، الان ديگه توجيه شده باشي که اهميت اين کار چقدر زياده و با پذيرش پيشنهاد بنده، به علمي شدن روند مباحثه کمک کني. من موندم شما که اينقدر شيفته ي علم هستي، چرا از "شيوه ي علمي" و منطقي يک مباحثه (که در کل دنيا پذيرفته شده است) فرار مي کني؟! آيا اين نشاني از عدم اعتماد به نفس، و ترس و واهمه از شکست خوردن نيست؟ اميدوارم که نباشه... // ....................................... راستي! يکي ديگه از دلايل اثبات حرفم مبني بر يکي بودن شخصيت داود و سايمون، اينه که فکر مي کني هر سوالي رو که خودت جوابشو نميدوني ديگران هم نميدونن. نمونه اش همين سؤال ساده ي خلقت خدا. که حتي من بي سواد هم جوابشو بلدم چه برسه به مجتهديني که تو حتي درک سطح علميشون هم برات دشواره. به هر حال براي گرفتن جواب اين سؤال ساده (و البته قديمي) ميتوني به اين لينک مراجعه کني: http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4792&urlId=2139